شعرکده

اشعاری که الزام به ذکرنام شاعرنبوده ازاینجانب است

شعرکده

اشعاری که الزام به ذکرنام شاعرنبوده ازاینجانب است

شعرکده

عمری کـه بـه یـک پلـک زدن می گـذرد

بنگــرکــه چگونه بـاسـر آ ید بـه جهــان

ایــن طفل ِعجــول ازکجــــا می دانـد!؟

یک ســنگ مزار ،می شود نــام ونشان

این آمــــدو شد تکـامل یک نطفـه است

از جبــرو حسـابـان ِخـدا شـد ایـن سـان

روحی که دمیده شد به جسم ِمن و او

پــرواز کنـــد بـــه سـوی ِ نــوری پنهــان

شــاید هـدف ازمردن مــا ایــن بــاشــد

گوئیم چـــه کــــردیم بــه این عمر ِگران

روحی کــه ز تــن بـُرید و اصلش را دیــد

بـــا این تــن ِ خــــاک خفتــه دارد پیمــان

گـــــویـدکــــه رفیق، هیچ میدانی کــه

چون ریشه دوانده ست درانسان نسیان

کــآن روز سِـرشتنــد زگِـل جسـمت را ؟

گفتنــد؟ تنت خــــاک شود گـورستـان!

این خشت و گِل از توست که درکوزه گری

تبد یــل شده بـه جــام ِمِـی یـــا گلدان

دراین کــــه چـــــرا جام ،تـویی گلدان او

رازیست کــه آن را نَتَــوان کــرد، بیــــان

یک متــر ازاین زمین فقط مال ِتــو شد

ازحرص وطمع ،چرا چنین کـَنـدی جــان؟

روشنتـرازایـن ،چگونـه می بـایـد گفت

پــایــان ِجهــان گــدا وُ شاهش یکسان


دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
  • ۱۲ اسفند ۹۷، ۰۰:۴۰ - آدم
    عالی

اکثرا  شعر را سخنی موزون و قافیه دار گفته اند و منطقیان نیز گر چه معتقدند که شعر سخنی

خیال انگیز است اما وجود وزن و یا وزن و قافیه را برای شعر ضروری دانسته اند

قافیه

در ابنجا ابتدا درباره قافیه شعر فارسی سخن می گوییم اما نخست آشنایی با چند اصطلاح ضرورت دارد:

حرف = شاعر با واژه به سرودن شعر و آفرینش زیبایی می پردازد.

واژه خود از واحد های کوچک تری به نام حرف درست می شود

بنا براین برای شناخت قافیه و وزن شعر ناچار از (( حرف )) باید شروع کرد لازم است بدانیم که در قافیه

و وزن شعر صورت ملفوظ حروف (( و   ا  ج  )) مورد نظر است نه شکل مکتوب

مثلا واژه (( خواهر )) به صورت (( خاهر )) تلفظ می شود و پنج حرف دارد .
 
(( خ ا هَ ر )) و واژه (( نامه )) به صورت ((نا م ِ )) تلفظ می شود و چهار حرف دارد (( ن ا م ِ ))
 
 

........................................................................................................................................

 {{ در قافیه چنانکه خواهیم گفت صورت مکتوب نیز اهمیت دارد}}

........................................................................................................................................

(( بسیار بسیار مهم ))
مصوت و صامت
حرف ملفوظ بر دو گونه است : مصوت و صامت
 
مصوت= زبان فارسی دارای سه مصوت کوتاه و سه مصوت بلند است
 
مصوتهای کوتاه (حرکات )عبارتند از :(( فتحه کسره ضمه )) مثلا در کلمات ( سَر ) و (دِل ) و (پُل )
 
حرکات حرف هستنداما در خط فارسی به صورت اعراب رو یا زیر حرف قرار می گیرند و بعد از آن تلفظ
 
می شوندمثلا در کلمه (( دِل )) که به صورت ((د ــــِ ل )) به تلفظ در می آید .مصوتهای بلند عبارتند از
((و )) (( ا )) (( ی ))
مثلا در آخره واژه های (( کو )) (( پا )) (( سی ))
........................................................................................................................................
 ........................................................................................................................................
صامت= زبان فارسی دارای ۲۳ صامت است:
 
ء(=ع) .ب. پ. ت (=ط). ج .چ . خ. د. ر . ز .(=ذ .ظ. ض). ژ. س(=ث . ص ). ش.غ (=ق).ف . ک. گ. ل.م.ن..و. ه (=ح).ی
 
***********************************************************************************************
 
 
بنام خداوند جان آفرین             حکیم سخن در زبان آفرین
 
بیت فوق قافیه دار است. واژه آفرین در آخر دو مصرع ریف نام دارد و جان و زبان . واژه های قافیه
و ((ان)) حروف قافیه.
 
ردیف= بعضی اشعار ردیف دارند. ردیف کلمه یا کلماتی است که بعد از واژه های قافیه .
عینا (از نظر لفظ و معنی ) تکرار می شود. و شعری که دارای ردیف است مردف می گویند.
 
واژه های قافیه= واژه هایی است که حرف یا حروف قافیه در آخره آنها مشترک باشد .
 
قافیه یا حروف قافیه= حرف یا حروف مشترک برای قافیه سازی لازم است. این حرف
یا حروف چنان که گفتیم در آخر واژه های قافیه می آید. در این شعر :
 
به جهان خرم از آنم که جهان خرَِِِِم اوست         عاشقم برهمه عالم که همه عالَم ازوست
 
 (( ازوست)) ردیف است و خرَم و عالَم واژه های قافیه و ـــــَـــ م حروف قافیه.
 
در شعر زیر ردیف وجود ندارد. تماشا و صحرا واژه های قافیه هستند و ((ا)) حرف قافیه.
 
شد موسم سبزه و تماشا         برخیز و بیا به سوی صحرا

بسیار بسیار بسیار مهم
 ..........................................................
.............................................................
قواعد قافیه

حداقل حروف مشترک لازم برای قافیه تابع دو قاعده است:
 
قاعده ۱= هر یک از مصوتهای ( ا ) و ( و ) به تنهایی اساس قافیه قرار می گیرند.
مثلا در شعر زیر واژه های ما و تمنا هم قافیه هستند

و حرف مشترک قافیه تنها مصوت ((
ا ))است

 

سالها دل طلب جام جم از ما می کرد            و آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد
در بیت زیر:
ای چشم تو دل فریب و جادو                    در چشم تو خیره چشم آهو
مصوت ( و ) حرف قافیه است.
......................................................................................................................................
 
قاعده۲= هر مصوت با یک یا دو صامت بعدش قافیه قرار می گیرد : مصوت+ صامت ( + صامت ).
 کی شعر تر انگیز خاطر که حزین باشد ؟                 یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد
در این شعر ین (مصوت + صامت )حروف قافیه است و در شعر زیر:
 
مزرع سبز فلک دیدم وداس مهِ نُو         یادم از کشته خویش آمد و هنگام درُو
 
ـــُـ و (مصوت + صامت ) حرف قافیه است.
 
ودر شعر زیر:
کسی دانه نیکمردی نکاشت                  کزو خرمن کام دل برنداشت
اشت ( مصوت + صامت + صامت ) حروف قافیه است
 
 و در این شعر  ـــَـ ست :
نکو نام و صاحب دل و حق پَر ست           خط عارضش خوشتر از خط دَ ست
 
تبصره ۱= به آخر واژه های قافیه ممکن است یک یا چند حرف الحاق  شود حرف یا
حروف الحاقی نیز جزو حروف مشترک قافیه اند و رعایت آنها لازم است :

مثلا در شعر زیر به آخربه
ار و یار و (( ان )) الحاق شده است:
 
بگذار تا بگذریم چون ابر در بهاران          کز سنگ ناله خیزد روز و داع یاران
 
ار + ان . حروف قافیه است: ار حروف اصلی  ( طبق قاعده ۲ ) و ان حروف الحاقی.
 
در شعر زیر
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی           دل بی تو به جان آمد وقت است که باز آیی
ا+یی حروف قافیه است: ا حرف اصلی ( طبق قاعده ۱ ) و یی حروف الحاقی .
 
حروف الحاقی عبارت است از شناسه ها ضمایر متصل . پسوندها . مخفّف صیغه های زمان
 
حالِ بودن ( ــَــ م .ی .یم . ید . ـــَ . ند) و ((ی )) آخر بعضی از واژه های مختوم  به( ا و  و )

 مثلا در واژه های (( خدای )) و (( جای )) و (( موی )) و (( بوی ))  .
 
تذکر : برای مشخص کردن قافیه هر شعر . ابتدا ردیف را مشخص می کنیم

 و بعد حروف الحاقی و سپس حروف اصلی را
 
تبصره۲= بعضی از واژه هابه ـــ( ه بیان حرکت ) یا مصوت ی ختم می شوند :

 مانند جامه ( = جام ِ )
پرده (= پرد ِ) . بازی .سی . این . ـــِـ و ی گرچه جزو کلمات قافیه یعنی حروف اصلی هستند
اما از نظرقافیه الحاقی به شمار می آید :
کسان شهد نوشند و مرغ و بَر ِ ( = بَره )    مرا روی نان می نبیند تَر ِ ( = تَره )
 
ــــَـ ر ِ . حروف قافیه است : ــَـ ر . اصلی ( طبق قاعده ۲ ) و ــِـ در حکم الحاقی : ص
 
یکی مشکلی برد پیش عَلی          مگر مشکلش را کند منجَلی
 
ــَـ لی حروف قافیه است : ــَـ ل . اصلی ( طبق قاعده ۲ ) و ی در حکم الحاقی.
 
تبصره۳ = رعایت قواعد دوگانه قافیه الزامی است.فقط یک استثنا دارد:

اگر در قاعده۲ یعنی مصوت+صامت ( + صامت ) مصوت کوتاه باشد

و قافیه حروف‌ِ الحاقی داشته باشد این مصوت کوتاه  می تواند متفاوت باشد.
 

مثلا: کُشت (قتل کرد) با گَشت (گردید) قافیه نمی شود

زیرا مصوت اولی ضمه و مصوت دومی فتحه است